نوجوان زیبا ، رایلی سکی ویدیو استار ، با پدر خوانده اش تکان می خورد
مامان برنمیگرده عزیزم مامان پس از ناپدید شدن مادر در شرایط اسرارآمیز ، دختر را در رابطه جنسی دستکاری می کند صحنه در مولی 18 ساله (رایلی استار) باز می شود. هنوز عصبانی است ، او به وضوح از رختخواب برخاسته است و گوشه را به thekitchen می رساند. پدرخوانده اش کن (استیو هلمز) پشت میز آشپزخانه نشسته و ظاهری تیره دارد. وقتی به او نزدیک می شود ، او را نگاه می کند و به مولی می گوید که باید در موردش با او صحبت کند. به آرامی ، کن به مولی خبر می دهد که مادرش آنها را ترک کرده است. مولیس ناراحت می شود و کن او را آرام می کند ، اما اشاره ای به چیزی تاریک تر در کمین اوست. CUT TO TITLE چند روز بعد ، مولی شب هنگام روی تخت دراز می کشد و به آرامی خروپف می کند. ناگهان او چیزی می شنود و هم می زند ، چشمانش به سرعت باز می شوند. او لحظه ای گوش می دهد. او چیزی می شنود که شبیه حفر کردن از حیاط بیرون پنجره اش است. هنگام گوش دادن ، حفاری متوقف می شود و سپس صدای باز و بسته شدن درب ورودی خود را می شنود. مولی که می خواهد بداند چه اتفاقی می افتد ، از تخت بلند می شود و به سمت در خانه اش می رود. درست زمانی که به درب خانه اش می رود ، اتفاقاً کن از راهرو پایین می رود. آنها یکدیگر را می بینند و کن متوقف می شود و مانند یک گوزن در چراغ های جلو به نظر می رسد. پیراهن او پوشیده از خاک است و بیل حمل می کند. وقتی مولی در مورد آن س askال می پرسد ، ادعا می کند که او باغبانی دیروقت انجام می داد. چند هفته بعد ، مولی صحبت های کن را می شنود که با مردی از یک شرکت بیمه صحبت می کند ، کن به مرد می گوید که احتمالاً همسرش مرده است. با شنیدن این جمله ، مولی وحشت زده و عصبانی به نظر می رسد. او به دیوار می افتد ، نمی تواند آنچه را که شنیده است پردازش کند. در خارج از صفحه می شنویم که کن و مرد وقتی صحبت خود را به پایان می رسانند و کن به او نشان می دهد خوشحال می شوند. وقتی کن در گوشه و کنار می آید ، مولی را کشف می کند که هنوز در حالت شوک است. هنگامی که او به او خم می شود ، با کنابوت با آنچه شنیده مواجه می شود. او به او اطمینان می دهد که سکی ویدیو حتی اگر مادرش رفته باشد ، او هرگز او را ترک نخواهد کرد. دستکاری مولی در حال حاضر ، به او می گوید که او نیازهای خاصی دارد. نیازهای مادر مولی برای انجام آنها. عشق م. اولی به ناپدری اش در حالی که از گله خواهی می خواهد تا به او کمک کند و این نیازها را برآورده کند ، بر عهده می گیرد ، که البته دقیقاً آنچه کن می خواست اما تمایل تاریک او به نامادری اش تنها چیزی نیست که کن پنهان می کند ...
