امیلی ویلیس بعد ویدیو کوس دادن از لعنتی دیک پیر ، کرامپ می شود
دختر شلخته-شمینگ. پدری که شرم آور است ، دختر را ترغیب می کند قدم به قدم برای داشتن رابطه جنسی با صحنه های عجیب در دهلیز صبح زود باز می شود ، جایی که نوجوان 18 ساله ورونیکا (امیلی ویلیس) سعی می کند سر و صدا نکند. از طریق درب. پس از یک شب مهمانی ، که از ظاهر کمی درهم و برهم و لباس مهمانی مشخص است ، این نوجوان مراقب است که پدرش را بیدار نکند. او پاشنه هایش را در دستانش می گیرد تا سر و صدای کمتری ایجاد کند ، و شروع به نوک پا زدن به راهرو می کند. او وارد آشپزخانه می شود و در آنجا چند قرص سردرد برای خماری خود در حال مصرف می خورد. دور گوشه را می بیند ، وقتی می بیند ناپدری اش هوگو (استیو هولمز) در دست دارد و یک فنجان قهوه در دست دارد. او چهره ای سخت و حالت سفت و سختی دارد. ورونیکا خجالت می کشد که گرفتار شده است اما سعی می کند چیزهای جالبی بازی کند - "سلام بابا" ، او شیرین می گوید: "اوه ، چند مدت است که بیدار هستید؟ او به اندازه کافی می گوید تا ببیند دیشب روی تختش استراحت نکرده است. او به او می گوید که در خانه یکی از دوستانش درس می خواند و خوابیده بود. او با شک و تردید بطری قرص ها را بر می دارد و می گوید که ظاهراً ریاضی به او سردرد می دهد. ورونیکا به داستان خود پایبند است ، اما هوگو آن را ندارد و بطری قرص را با عصبانیت به پیشخوان می کوبد و می خواهد بداند در جریان چیست. ورونیکا با اکراه اعتراف می کند که دیر در مهمانی بیرون رفته است. با ناراحتی ، به وضوح مشتاق به گفتن آنچه که او در آینده می گوید ، او می گوید که او نیاز به سوار شدن به داروخانه. می پرسد برای چه؟ او برنده می شود او اعتراف می کند که باید چند قرص صبح بخرد-او امروز در مهمانی کمی وحشی شد. هوگو نفس عمیقی می کشد و سعی می کند خونسردی خود را حفظ کند. پسر کی بود؟ ورونیکا بسیار عصبی است و اعتراف می کند که دقیقاً نمی داند ... برخی از بچه ها در مهمانی ، نام او را نیاوردند. اچ اوگو عصبانی به نظر می رسد و شروع به داد و فریاد می کند - ویدیو کوس دادن او در یک مهمانی بکارت خود را از دست داد کاملا غریبه؟! این فوق العاده غیر مسئولانه است! ورونیکا با تعصب او را تصحیح می کند: "خوب ... نه دقیقا ... من به نوعی ... خوب ، من امشب بکارت خود را از دست ندادم ، یعنی." هوگو به چهره سنگی و باورنکردنی اش نگاه می کند. ' چند بار رابطه جنسی داشته اید ؟! ' او می پرسد. سرش را برمی گرداند و جواب نمی دهد. مچ دستش را می گیرد و اصرار می کند که به چشم هایش نگاه می کند. "با چند نفر خوابیدی ؟! ' او تکرار می کند. تحقیر شده و نزدیک به اشک ، او با اکراه با خیره شدن پدر ناپدری اش آشنا می شود. "من به نوعی ... شمارش را از دست داده ام." چیزی داخل هوگو قرار می گیرد. او یک نفس عمیق و عصبانی طولانی از طریق بینی خود می گیرد و سپس بازدم می کند. او گلو ورونیکا را می گیرد و شروع به راه رفتن می کند و او را همراه خود می کشد. S او در برابر کشیدن مقاومت می کند من ، بابا ؟! 'او فریاد می زند او را روی کاناپه نشیمن پرت می کند و با تهدید تکیه می دهد. "من با دخترخوانده ام مانند شلخته ای رفتار می کنم." برش روی صفحه ایستاده بالای سرش ، او را برای لحظه ای بالا و پایین نگاه می کند. او به او می گوید که او مانند یک آدم بی رحم رفتار می کند ، بنابراین او باید با او مانند یک نفر رفتار کند و او را مانند زمانی که او جوانتر رفتار می کند ، تنبیه می کند. او با حمایت می پرسد آیا او به خاطر می آورد که معنی آن چیست. 'می خواهی مرا SPANK کنی ؟! او با هشدار می گوید و از خیره شدن خشمگینش دور شده است. او اکنون 18 ساله است ، او می گوید ، او دیگر نمی تواند این کار را انجام دهد ، او یک بزرگسال است. عجیب است. درشت است هوگو در پاسخ می گوید ، او مطمئناً مانند یک فرد بالغ رفتار نمی کند. او مانند یک بچه شرور رفتار می کند که باید به او درس داده شود. اگر می خواهد زیر سقف او زندگی کند ، باید قوانین او را رعایت کند. او می خواهد زیر سقف او زندگی کند ، درست است؟ با اکراه می گوید بله. او نمی خواهد او را بیرون کنند ، درست است؟ با بی حوصلگی جواب منفی می دهد. سپس او می خواهد آنچه او می گوید را انجام دهد ، درست است؟ با دندان های فشرده و نگه داشتن اشک هایش ، او می گوید بله ، هر کاری او بگوید انجام می دهد. به او می گوید شلوارش را در بیاورد ، زمان مجازات او فرا رسیده است. به او دستور می دهد که برگردد. او این کار را می کند ، و ما از نگاه مردانه POV نگاه می کنیم که او به آرامی و با اکراه شلوارش را در می آورد. قبل از اینکه شلوارش را به آرامی در بیاورد ، با نگاهی خیانت زده به او نگاه می کند. او لحظه ای با ناراحتی آنجا می ایستد. سرانجام ، او با خونسردی به او دستور می دهد که در دامان پدر خم شود. ورونیکا از روی پای ناتنی خود ، در حالی که در هوا است ، ورونیکا برنده می شود و خود را برای ضربه زدن آماده می کند. هوگو ابتدا با طعنه زدن به او شروع می کند و کف دست خود را به مدت چند ثانیه در اطراف حلقه الاغ خود می مالد ، قبل از اینکه با یک بوی تند شروع به کار کند. ورونیکا از درد جیغ می کشد. او حلقه های بیشتری را با کف دستش می مالد تا یک گونه دیگر را نیز ضربه بزند. او به اندازه شورت های کم حجمش ، آنها را پاره می کند و بی رحمانه به دخترش می کوبد در حالی که او برای بخشش التماس می کند. او بی رحمانه و طعنه می زند و در حالی که از او ناامیدی خود را ابراز می کند ، به او توهین می کند. او به او می گوید که مادرش اگر هنوز در کنار آنها بود وحشت زده می شد
مدت زمان:
13:14